جوک های جدید و خنده دار آبان ماه 97
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
اگه دیدین امروز یه کیف داره واسه خودش گوشه پیاده رو حرکت میکنه، تعجب نکنین. اینا کلاس اولی اند!
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﺯﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻋﻼﻣﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺯﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺪ.
ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻧﺼﻒ ﺷﺪ.
ﻋﻼﻣﻪ ﮐﻤﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:ﻗﺎﻋﺪﺗﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻣﯽﺷﺪ.
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
ابن کم کیست؟؟؟؟
.
.
.
.
برادر کوچکتر ابن زیاد!!!
بگی شنیدم جوری میزنمت به شناسنامه بگی شن و ماسه
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
برای پسر همسایه مون اومدن تحقیقات پیش من
من هم گفتم هر وقت دیدمش رفتار خوبـــــی با دوست دختراش داشته
ایشالا به پای هم پیـــــرشن خخخخخخخ
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
پیرمرد به تعمیرگاه موبایل رفت با دستان لرزان گوشیشو از جیبش درآورد داد به تعمیرکار. تعمیرکار که فهمیده بود قضیه چیه گفت :پدر جان گوشیت خراب نیست شاید بچه هاتون سرشون شلوغه زنگ نمیزنن. پیرمرد با صدای خسته گفت: زر نزن، مموری هشت گیگ گرفتم عباس قادری بریزی.
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
دختره 4 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺧﻤﺎﺵ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯼ؟! ﻣﯿﮕﻪ ﺳﻔﺎﺭﺷﺖ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺗﺤﻮﯾﻠﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ. ﺍﻻﻥ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻡ!
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^
اس ام اس خنده دار و جوک جدید
^^^ ^^ ^ ^^ ^^^